دیروز روز پر تنشی بود! ترجمه عقب افتاده و مقاله تحویل داده نشده و درکنارش مقاله سابمیت نشده و ایده های دست نخورده! نمیدونم تا چه روزی این روال مرتب میشه! البته استرس روز گذشته بابت کار نبود بابت فشار های روانی دگر ساخته بود آقای (م.ص). چی میشه گفت هرکی یه جوریه دیگه. بعضی ها منطقی و محترم و بعضی ها هم تندرو و تندخوی و شاید کمی مهربون! با جو الکی باعث شد توی این برف سنگین کلی عذاب متحمل بشم. بیخیالش دیگه گذشت. مقاله هم تقریبا سابمیت کردم. با ایمپکت حدودا 6 الزویر. ترجمه همچنین پا برجاس. دیشب بعد از مدتها با عمه (ش) در سوئد حرف زدم. خلی مفید و مناسب بود. دمش گرم. خخ

ساعت 4 صبح هستش و همه خواب! شهر هم توی خوابه. برف نم نم میزنه. 

به امید فردایی پر انرژی :)