روزانه آقا برقی

قضاوت ممنوع، لطفا

۲۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

یکشنبه 8 اسفند 95

1- کارمون به جایی رسیده که راننده تاکسی مملکت (من پدرم خودش راننده تاکسی هستش و توهینی نیست!) به خودش اجازه میده بقیه پولت ولو اینکه 100 تومن باشه رو نده! فکر میکنیم خیلی زرنگیم. فکر میکنیم خیلی باحالیم. 

بعد همون راننده تاکسی پیشش بشینی کارشناس مسائل خاورمیانه و خاوردور هستش! همه لامصب تز دادن خوب بلیدم (بلا نصبت جمع) . 

بعد وقتی از مملکت خارج شیم اول یه سیلی محکم فرهنگی میخوریم تا بشینیم و یاد بگیریم. واسه همینه خارج همواره جای گودی است! میخواهد جزایر بورکینافاسو باشد یا جزایر قناری و کلاغ و.... 

همینجا زندگی کردن مثل آدم هنره... سیستم معیوب رو اصلاح کردن هنره ...


2- هدف تنها چیزیه که در موردش دنبال دلیل منطقی نباش! 

اینجور مواقع همه دور و بریا میشن پیرمراد. بیخیالشون. برو سمتش ...


3-یعنی اسکار واسه ماست؟! من که بعید میدونم... اگر شدیم که هیچ حقمونه اگر نشدیم پس مرگ بر آمریکااااااا

۱ نظر
پوپو

شنبه 7 اسفند 95

دیروز (یعنی  24 فوریه) زادروز یه مرد بزرگ برای تاریخ بشریت بود. فردی که با افکارش دنیا رو تغییر داد. یادمه اولین بار چند سال پیش مستندی از زندگیش دیدم و همونجا بود که با خودم گفتم: خیلی کارت درسته مرد! کسی نیست که استیوجابز رو نشناسه. با لباس خاص یقه اسکی مشکی و شلوار جین خودش. همه جوره خاص بود. مثل وقتی که از شرکت تاسیس کرده خودش اخراج شد! کسی که همیشه ایده جدید برای مغلوب کردن داشت.

یه جمله ش توی آخرین سال زندگیش مدام توی گوشمه: هیچ وقت رویاهای خودتون رو دست کم نگیرید.😊

دمت گرم مرد!


۱ نظر
پوپو

جمعه 6 اسفند 95

خوب که باشی، کاربلد و حرفه ای که باشی قطعا دیده میشی. شک نکن به کائنات. مثل ترکیب الیشمس و مهدی جهانی که همه میدونند کی گند میزنه به آهنگ هاشون!!

 روزی 15 دقیقه مطالعه توی رشته خودت داشته باش و بعد یکسال ببین کجایی... نسخه نمیپیچم، دیدم که میگم.

۰ نظر
پوپو

پنج شنبه 5 اسفند 95

روز پنجم اسفندماه هر سال، تمام فضای مجازی و حقیقی پر از تبریکات به جامعه مهندسی می شود. جامعه ای که این روزها اعضای زیادی را در زیر پرچم خود میبیند. دانشجویان فنی و مهندسی در کنار دانشجویان علوم پایه و همچنین الکتریکی سر محله و کارگر شرکت آسانسور و.... همه مهندس هستند. چقدر لذت بخش است به کسی که مهندس نیست بگویی مهندس! قند در دلش آب می شود. روحش شاد می شود! در این بین سرخورده ترین افراد شاید قشر مهندس واقعی جامعه باشند. افرادی که سالهای عمر خویش را پای درس و حساب و هندسه گذرانده اند تا اسم وزین مهندسی را یدک بکشند اما شاید سرخوردگی تنها حاصل آن باشد. بماند که انواع دانشگاه های مختلف با عنوانین عجیب غریب از مجازی تا حقیقی غیرانتفاعی و نیمه حضوری و حضوری و نیمه غیبت و... فقط کارخانه تولید مهندس هستند اما نمیتوان از کنار دانشجویان پر تلاش (فارغ از نام دانشگاه) به راحتی عبور کرد.  بگذریم. تکرار مکررات اغلب خوشایند نیست. روز مهندس علی الخصوص برای مهندسان برق مبارک. مبارک فارغ از اینکه به حال خود رها شده اند. مبارک فارغ از اینکه سالها دروس تئوری خوانده و حال برای ورود به عرصه کار و صنعت بدون تجربه عملی می باشند. یعنی یک شست بزرگ از طرف صنعت به کسانی که روزها و شب های خود را در رویای پیشرفت سپری کرده اند اما سرانجامشان روحیه خراب و یا مهاجرت از کشور بوده است. بله روز مهندس مبارک مهندسان برقی که در ابتدای ورود باهوش تلقی می شدند اما آنقدر درگیر نظام آموزشی اشتباه و بی سامان وزارت علوم گیر افتادند که به حق خود نرسیدند. در کنار آنها وزارت بهداشت و تمام زیر مجموعه های آن روز به روز قدرت گرفتند و سرو سامان بهتر! با نگاهی کلی به واحدهای عملی برق میتوان پی برد که کجای کارند! مهندس برق فارغ التحصیل شده باید بعد از سالها درس خواندن، برای ورود به صنعت (چیزی که حق مسلم و نیاز جامعه است) انواع دوره های مختلف با هزینه های گوناگون را بگذراند و با جمع آوری کوله باری گواهی نامه و رزومه وارد چرخه اقتصادی شود اما در کنار خود پزشکی را میبیند که بعد از فارغ التحصیلی به راحتی دوره گذرانده و بعدش به قولی پول پارو میکند! گاهی بیان واقعیت ها تلخ است  اما چه بپذیریم و چه نپذیریم وجود دارد. میتوان نادیده گرفت اما هستند و به راحتی حس می شوند. به قول دوستی ، مهندسان مانند بدلکاران سینمایی هستند و سایر رشته ها بازیگران آن. جامعه فقط بازیگران را میبیند اما زیباترین صحنه ها از آن بلدکاران می باشد. این چرخه باطل همچنان ادامه دارد و افراد با تحصیلات عالیه در دانشگاه های معتبر مورد شماتت قرار میگیرند که چرا کار بلد نیستند! 

بازهم بگذریم... آینده از آن مهندسان است . مهندسان برق یعنی قشر باهوش جامعه... جامعه ای که دانشجوی سال چهارم برق شریف آن انصراف داده و پزشکی می خواند! شما بشنوید و باور نکنید. اوضاع خوب است و بهتر می شود.

۰ نظر
پوپو

چهارشنبه 4 اسفند 95

1- امشب شبکه مستند داشت زندگی نامه آقای م.ش رو روایت میکرد. یکی از بزرگترین مخترعین داخل کشور که تا لحظه ضبط برنامه بیش از 700 اختراع ثبت کرده بود. مستند جالبی بود و منو مجذوب خودش کرد و فقط میتونم بگم دمش گرم. در کنار اینکه هیچ شبه ای به تلاش و ذهن خلاق ایشون ندارم و اینکه کاملا واقفم بر مسائل مربوط به ثبت اختراع داخلی، سوالی ذهنم رو درگیر خودش کرد. اینکه ایشون 29 سال سن دارند و تمام این اختراعات در طی 10  سال اخیر ثبت شده. واقعا میشه؟ اصلا قصد تخریب نیستا! فقط قضیه ثبت اختراع ایشون منو یاد مقاله دادن این روزهای جامعه علمی کشور میندازه. استاد X در آغاز سال 2017 میلادی 50 مقاله isi و isc ثبت کردند که با پست خطیر دولتیشون ایشون نباید شب ها میخوابیده! از نزدیک هم ایشون رو ببینید بسیار بشاش هستند! جالبه دیگه. یه وقت فکر نکنید شما خدای نکرده خنگ هستید و اینها نوابغ و فضایی! صرفا یه سری معادلات غیرخطی این وسط وجود داره که مثل X2=-1 عجیبه اما توی ریاضی پذیرفتن! شما هم بپذیر و کار خودت رو بکن.


2- میدونی فلسفه دیوار مهربونی چیه؟ اینکه برای نیازمندها لباس (هرچی که میخواد باشه) بذاری و اونا ازش استفاده کنند. یعنی هم آبروشون نمیره و هم اینکه انسان های که کمک میکنند توی بوق و کرنا نمیره کارشون! اما از اونجایی که ما مردم همیشه در صحنه از هرچیز بهترین استفاده رو میکنیم و از اونجایی که کلا وسعت قلبمون همیشه زیاد بوده و هست، دیوار مهربونی در میدان اصلی شهر برپا میکنیم و هرچی لباس داغون و پاره و خراب و خاکی و گریس خورده رو میذاریم برای مستمندان! بعدش هم با غرور به دوستامون میگیم: ریا نباشه ها دست به خیر داریم! تو رو خدا بسه. یکم آدم تر باشیم . یکم واقعا مهربون تر. چیز زیادی نیست!

۰ نظر
پوپو

سه شنبه 3 اسفند 95

1- داستانی تاریخی وجود داره که خیلی توی فضای مجازی دست به دست میشه. بر طبق این روایت در ابتدای تاسیس شرکت اپل (اون موقع اپل نشده بود!) استیو جابز شریکی داشت که در همون ماه های اول این آقا از شراکت انصراف میده. نتیجه اینکه سال ها بعد جابز تبدیل میشه به پدر تکنولوژی نوین و اپل رو همه با اون میشناسن اما اون فرد یه مهندس گم نام و معمولی با حقوق کاملا معمولی در آمریکا! حالا همه ملت اون فرد رو شماتت میکنند و میگن: دیدی؟ یه کم صبر داشتی.. یه کم الان تو هم واسه خودت کسی شده بودی... مگه توی فرهنگ اصیل خودمون نداریم گر صبر کنی ز قوره (غوره) حلوا سازی؟ اما هیشکی و هیچ پیج و هیچ سایت و وبلاگی نبود و نیست که یک بار به این قضیه فکر کنه شاید اون بیچاره اصلا به کاری که میکرد و حتی رشته تحصیلی خودش علاقه نداشته!! دلیل نداره وقتی از کاری که میکنه و لذت نمیبره توش پایداری داشته باشه و عمر بسوزنه! همه فقط موفقیت جابز رو دیدند بدون اینکه 90 درجه سرشون رو بچرخونند!


2- اگر مایه زندگی بندگیست

دو صدبار مردن به از زندگیست...      (فردوسی)

۲ نظر
پوپو

دوشنبه 2 اسفند 95

1- هر بار که به ساعت نگاه میکنم، یه فکر از ذهنم میگذره... تیک تاک تیک تاک .... یعنی خیلی شیک دارم به لحظات پایان عمرم نزدیک میشم! کمی استرس وجودم رو میگیره. به عمر طی شده که عمده ش پای میز درس و لپ تاب بوده ! البته فکر به فلسفه وجودی و جهان های موازی (بعدا میحرفم در موردش) خیلی منو آروم  میکنه! 

خدایا خودت ما رو به راه راست هدایت کن یا اینکه راه راست رو به سمتمون کج کن :)


2-سازمان سنجش باز استخدامی جدید راه انداخته و من با دیدن شرایط اون یاد جمله ای افتادم. میگفت که هر بار سازمانی با کسری بودجه رو به رو میشه، آزمون استخدامی میذاره و میلیارد میلیارد پول به جیب میزنه و بعدش دو نفر آشنا استخدام میکنه!. حکایت ماست دیگه.

پ.ن: البته اینو اضافه کنم که اگر تمام بندهاش شامل من میشد احتمال شرکت کردنم بود (ریسمانی هستش دیگه باید چنگ زد) البته با علم به جمله بالا صورت میگیره!

۰ نظر
پوپو

یکشنبه 1 اسفند 95

1- همیشه این را به خاطر بسپار که "هیچ" چیز و "هیچ" کس مهمتر از انسان ها و احساس شان نیست. انسان هایی که دوستت دارند. انسان هایی که با بودنت و حضورت آرامش میگیرند. خودت را خاص نبین، ما انسان ها باید دلمان در گروی دلی باشد. خاصیت زندگانی این است. این درس را امروز آموختم که تحت هر شرایطی به انسان های اطرافم و احساس پاک شان احترام بگذارم. سخت است اما وظیفه ای ست که در هیچ کتابی قید نشده است. 


2- دم ژورنال برق و کامپیوتر تبریز هم گرم! قبول isc هستی! اما جوگیر شدیا انگار isi با ایمپکت 50 هستی! بابا ملایم رفتار کن... اکسیژن تبریز رو استنشاق کردم اما دیگه تا این حد سخت گیری! تا این حد ریوایز اندر ریواز و ریجکت و قلع و قمع کردن! مگه داریم؟!


3-


4- ایمیل ش اومده! خدایا این یکی رو ختم به خیر کن! صرفا چون عجله دارما وگرنه در علم عجله وجود ندارررره! 

۰ نظر
پوپو