1- هر بار که به ساعت نگاه میکنم، یه فکر از ذهنم میگذره... تیک تاک تیک تاک .... یعنی خیلی شیک دارم به لحظات پایان عمرم نزدیک میشم! کمی استرس وجودم رو میگیره. به عمر طی شده که عمده ش پای میز درس و لپ تاب بوده ! البته فکر به فلسفه وجودی و جهان های موازی (بعدا میحرفم در موردش) خیلی منو آروم  میکنه! 

خدایا خودت ما رو به راه راست هدایت کن یا اینکه راه راست رو به سمتمون کج کن :)


2-سازمان سنجش باز استخدامی جدید راه انداخته و من با دیدن شرایط اون یاد جمله ای افتادم. میگفت که هر بار سازمانی با کسری بودجه رو به رو میشه، آزمون استخدامی میذاره و میلیارد میلیارد پول به جیب میزنه و بعدش دو نفر آشنا استخدام میکنه!. حکایت ماست دیگه.

پ.ن: البته اینو اضافه کنم که اگر تمام بندهاش شامل من میشد احتمال شرکت کردنم بود (ریسمانی هستش دیگه باید چنگ زد) البته با علم به جمله بالا صورت میگیره!