کم کم آخرین لحظات سال 97 هم سپری میکنم. در این لحظات مثل همه آدم ها دعاهای کلیشه و البته مهم سلامتی، شادی و موفقیت برای خودم و همه افراد دارم.
مهمترین اتفاقی که برام توی سال جددی می تونه رخ بده اتمام سربازی و خروج از کشور هستش. حداقل خروج از خونه فعلی کمترین حد توقع من از کائنات و خداوند هستش.
خدا کمک کنه بتونم مفید باشم و شاد و ستون!
به امید 98 پر از شادی و موفقیت برای همه :)
دغدغه این روزهام دیگه مثل قبل مقاله و کتاب نیست. نه اینکه بی ارزش باشند، فقط اونقدر بزرگ و یونیک نیستند که اقناعم کنند. خداروشکر مقاله ژورنال، کنفرانس داخلی و بین المللی، کتاب فارسی با انتشارات معتبر و فصل در الزویر و حتی طرح پژوهشی دارم. منظور از برشمردن موارد، خود شاخ پنداری نیست! اتفاقا بالعکس برایم مفهوم سابق رو نداره چون ایران و دنیا رو جای بهتری نکرده. لاقل اونقدر محسوس تغییر نداده!
دنبال اینم یه فکر باشه بتونم بترکونم. یونیک و عالی.
نمیدونم میشه یا نه؟ ایده هام زیاده فقط عمل مهمه و لاغیر.
دغدغه عجیب این روزهام حس پوچی هستش. سیستر میگه بابا خیلی مفیدی و زحمت کشیدی اما به چشمم نمیاد...
ببینیم خدا چی میخواد و مغزم کجا میره.
توکل به خودش
بازی عجیبی بود! ایران با ژاپن در نیمه نهایی جام ملت های آسیا ۲۰۱۹....
همه امید داشتیم ژاپن رو ببریم اما نفس ها برید...ساق ها سنگین بود و عصبی بودیم. پرخاشگر و بی حوصله...
در عوض ژاپن آروم و ریلکس بود و چه حیف که نشد که بشه...
به خودمون باختیم و الان سرشار از حس بد هستم...قطعا یه مقاله برای متافوتبال مینویسم از این بازی...سرم گنگ هستش
به نظرم تفاوت این بازی تفاوت فرهنگ ها بود. چیزی ندارم بگم. ..
پوپو خسته س!
عکس هم استوری بنده در اینستا هستش!
امروز خیلی اتفاقی یاد وبلاگم افتادم. در طول زندکیم وبلاگ و وبسایت زیاد داشتم اما این وبلاگ رو دقیقا زمستون بعد از ارشد ایجاد کردم و حس میکردم ادامه بدم. اخرین پست در دوران نزدیک به انتخابات ۹۶ بود. یادش بخیر چقدر سینه سپر کردیم اما....
امروز در حال گوش دادن به پادکست بسیار جالب تحت عنوان ارن استوارتز با صدای گیرای علی بندری بودم که به ذهنم رسید وبلاگ رو دوباره راه بندازم. در مورد این پادکست حتما پستی میذارم چون خیلی جذاب بود برام.
امروز هم مشابه روزهای قبل زندگیم به دو کار عمده گذشت: انجام پروژه سربازی و زبان خوندن. البته ریوایز مقاله هم زده شد و درکنارش تولد کوچکی هم برای خواهر جان داشتیم.
امروز پر انرژی تر بودم. اصولا هر روز که زیاد کار کنم انرژی بالاتری دارم...
الان که این پست رو میذارم ساعت ۳:۷ دقیقه بامداد هستش و همه خوابن! شهر ساکته و فقط چراغ تیربرق روشنه... فردا ایران با ژاپن در قالب نیم نهایی جام ملت های اسیا مسابقه خیلی مهمی داره. منم که کیروشی پور هستم :) ایشالا میبریم.
یکی از دغدغه هام این روزها اینه تا زبان بگیرم و بتونم برای پذیرش دانشگاه UM مالزی اقدام کنم. بنا به دلایلی که مهمترین هاش گرایش و رنک دانشگاه هستش، مصرانه دنبالش هستم! اکسپت دارم فقط مراحل بورس و اسکالرشیپ مونده...
مباحث خیلی متفرقه و کلی شد... کانال تلگرام که عطایش رو به لقایش بخشیدم. همینجا مینویسم ببینیم خدا چی میخواد.
یا علی ...