روزانه آقا برقی

قضاوت ممنوع، لطفا

شنبه 14 اسفند 95

یه جمله سالهاست به خودم میگم، به تو هم میگم. امیدوارم تا ته قصه رو بخونی. 

"هیچ وقت به بدبختی نخند! "

این بدبختی میخواد مربوط به فرد دیگه ای باشه یا زندگی شخصی خودت. از وقتی یاد بگیری به بدبختی بخندی، بدون رو به زوال میری. 

درد جامعه امروز ما میدونی چیه؟ اینکه به بدبختی و رنج و دردهامون میخندیم و طنزش میکنیم. انحطاط هر فرهنگی از همین جا شروع میشه. نذار دردها واست عادی و روتین شه. 

حلش کن اما در خودت نه!

۰ نظر
پوپو

جمعه 13 اسفند 95

1- خونه تکونی خیلی هم خر نیست! یه چیزایی پیدا میکنی که آدمو میبره به کلی حس زیبا و زشت...



2- این انیمیشن رو ببینید... خیلی جالبه. من که دیدم تازه فهمیدم کجای کارم! من جز 7 سال اول زندگیم بقیه رو درس خوندم و کلا اگر ساعت های تمرین فوتبال و ورزش رو بذاریم کنار، در کل همین بودم! خدایا خودت رحم کن! اگر قراره 60 سال (بطور متوسط یک ایرانی) عمر کنم و با احتساب عبور از تقریبا نصفش با این اوضاع پس نصف دیگه یا نمیبینم، یا به بدترین وجه میبینم! 

خدایا رحمی بفرما 

حجم: 576 کیلوبایت
۰ نظر
پوپو

چهارشنبه 11 اسفند 95

امروز یه خانم مسن سوار تاکسی شد و در کنار من نشست. قبلش یه موتور سوار جوان با سرعت از جلوش رد شده  (همون لایی کشیده بود!) و اعصابش به شدت خط خطی بود. منو نگاهی کرد و گفت عب نداره جوونه و نادون. البته ما جوون بودیم اینجور نبویدم. نمیدونم نسل جدید چش شدن!؟ دوره فرق کرده. اما ایشالا همونتور که با سرعت میره موتورش خراب شه بفهمه مردم آزاری یعنی چی. نمیخوام بد بگم اما ایشالا با همون موتور بزنه جایی خسارت بار بیاره.. خدا داغ هیچ جوونی رو نشون خانواده ش نده اما ایشالا یه بلایی سرش بیاد تا قدر عافیت بدونه!!

فکر کنم ایشون نیاز داشت که فلسفه بخشش براش تبیین بشه دوباره! خب مادر من عزیز من نبخش... چه کاریه!

۰ نظر
پوپو

سه شنبه 10 اسفند 95

آمارهای جهانی حاکی از این قضیه س که ایران سومین کشور در زمینه تولید مهندس نسبت به جمعیت هستش. که میتونه خیلی خوب باشه چون کشورهای آمریکا، چین، هند، ژاپن و کره جنوبی هم در این لیست هستند. از طرفی ایران رتبه اول منطقه و همچنین جزو 10 کشور برتر از لحاظ کمیت تولیدات علمی هستش. خب این دو قضیه حاکی از این هستش که باید روند رو به رشدی رو شاهد باشیم اما در عمل چنین اتفاقی رخ نمیده! چرا؟!

دلیلش رو در عکس پایین میتونید مشاهده کنید. کشوری با این حجم تحصیل کرده و مستندات علمی رتیه 78 دنیا رو از لحاظ نوآوری نصیب خودش کرده. اینجاس که نقطه کور قضیه نمایان میشه. یعنی تولید علم به هر قیمتی فارغ از منفعت کشور. تولید مقاله و چاپ کتاب های بی ارزش. برگزاری کنفرانس های سطح پایین که در نهایت دودش توی چشم خودمون میره.  مهاجرت هر تحصیل کرده با گفتن فرار مغز و یه برچسب ساده حل میشه اما در عمق خودش ضرر بسیار زیادی رو به دنبال داره. زمانی که باید از این میوه رسیده استفاده بشه، نصیب کشور دیگه شده و اونا هم با هزینه های ناچیز چند هزار یورویی (در قالب بورسیه تحصیلی دکترا و کارشناسی ارشد) از دانشجو نهایت بهره رو می برند. 

این موج فعلا نتونسته چرخ علم و صنعت داخلی رو به نابودی کامل برسونه اما در آینده نزدیک شاهدش خواهیم بود.

#باشد_که_رستگار_شویم



2- اگر روزی خواستم جایی CV بدم این نکته رو ذکر میکنم که جزو 10% افراد جهان هستم که همکاری مستمر و مثمرثمر با شرکت گوگل در زمینه ترجمه متون تخصصی برق داشتم. 


3- هدف از تاسیس ژورنال های علمی-پژوهشی داخلی (یا همون ISC) دو تا نکته س:

1- از اونجایی که جامعه علمی کشور اکثریت از فقر زبان انگلیسی (بخصوص نوع آکادمیک نویسی) رنج میبرن بتونن یافته های علمی خودشون رو در قالب مقالات فارسی ارائه بدن. 

2- کمتر جامعه جهانی و نام و اعتبار علمی ایران خدشه دار بشه!


پ.ن: مقالات بسیار خوبی در این مجله ها داریم. خودم هم دارم پس از بیرون گود نیست و جسارتی نشه به اصحاب علم!

پ.ن: بند اول رو حق میدم که رنج ببریم چون تا اموزش صحیح نباشه معجزه ای رخ نخواهد داد. 

۰ نظر
پوپو

دوشنبه 9 اسفند 95

1- فردا تیم های ایرانی جلوی تیم های عربی بازی دارند. 

یه طرف روی سکوها به عرب ها فحش میدن اونور ایام فاطمیه رو زنده نگه میدارند. ما از اوناشیم.


2- تبریک فراوان به ایران عزیزم و اصغر فرهادی کاربلد و کاردرست. خداروشکر که اینبار جایزه اسکار در شرایطی به ایران رسید که ترامپ بدجور معادلات سیاسی جهان رو بهم زده. دفعه پیش که بحث تبانی و سیاسی بودن این جایزه مطرح بود! 

اصغر فرهادی کاری کرده و راهی رفته که نسل های آینده در موردش صحبت خواهند کرد. دمت گرم مرد!

پ.ن: براساس گزارش صداوسیمای ایران (اخبار14) دو ایرانی ساکن آمریکا این جایزه رو گرفتند. صرفا دو ایرانی ... یکیشون بقال کالیفرنیا بود به اسم نادر فیروزی اون یکی هم قصاب واشنگتن بود به اسم انصار انوشی. اصلا ادم های مهمی نبودند. یه وقت فکرتون نره سمت دو تا از نوابغ آمریکا. اینا هیچ ربطی به اونا ندارند.

پ.ن: در هر حال مرگ بر آمریکا


3- خداییش اگر گوگل یه آدم واقعی بود، قطعا هرجای این کره خاکی بود به دیدارش میشتافتم. آخه چقدر خدمت! مفت مفت! گوگل درایو تا گوگل ترانسلیت تا جیمیل! حالا من از اینا مداوم استفاده میکنم بماند مابقی...

خیلی مخلصیم :)

I ❤️ Google

۱ نظر
پوپو

یکشنبه 8 اسفند 95

1- کارمون به جایی رسیده که راننده تاکسی مملکت (من پدرم خودش راننده تاکسی هستش و توهینی نیست!) به خودش اجازه میده بقیه پولت ولو اینکه 100 تومن باشه رو نده! فکر میکنیم خیلی زرنگیم. فکر میکنیم خیلی باحالیم. 

بعد همون راننده تاکسی پیشش بشینی کارشناس مسائل خاورمیانه و خاوردور هستش! همه لامصب تز دادن خوب بلیدم (بلا نصبت جمع) . 

بعد وقتی از مملکت خارج شیم اول یه سیلی محکم فرهنگی میخوریم تا بشینیم و یاد بگیریم. واسه همینه خارج همواره جای گودی است! میخواهد جزایر بورکینافاسو باشد یا جزایر قناری و کلاغ و.... 

همینجا زندگی کردن مثل آدم هنره... سیستم معیوب رو اصلاح کردن هنره ...


2- هدف تنها چیزیه که در موردش دنبال دلیل منطقی نباش! 

اینجور مواقع همه دور و بریا میشن پیرمراد. بیخیالشون. برو سمتش ...


3-یعنی اسکار واسه ماست؟! من که بعید میدونم... اگر شدیم که هیچ حقمونه اگر نشدیم پس مرگ بر آمریکااااااا

۱ نظر
پوپو

شنبه 7 اسفند 95

دیروز (یعنی  24 فوریه) زادروز یه مرد بزرگ برای تاریخ بشریت بود. فردی که با افکارش دنیا رو تغییر داد. یادمه اولین بار چند سال پیش مستندی از زندگیش دیدم و همونجا بود که با خودم گفتم: خیلی کارت درسته مرد! کسی نیست که استیوجابز رو نشناسه. با لباس خاص یقه اسکی مشکی و شلوار جین خودش. همه جوره خاص بود. مثل وقتی که از شرکت تاسیس کرده خودش اخراج شد! کسی که همیشه ایده جدید برای مغلوب کردن داشت.

یه جمله ش توی آخرین سال زندگیش مدام توی گوشمه: هیچ وقت رویاهای خودتون رو دست کم نگیرید.😊

دمت گرم مرد!


۱ نظر
پوپو

جمعه 6 اسفند 95

خوب که باشی، کاربلد و حرفه ای که باشی قطعا دیده میشی. شک نکن به کائنات. مثل ترکیب الیشمس و مهدی جهانی که همه میدونند کی گند میزنه به آهنگ هاشون!!

 روزی 15 دقیقه مطالعه توی رشته خودت داشته باش و بعد یکسال ببین کجایی... نسخه نمیپیچم، دیدم که میگم.

۰ نظر
پوپو

پنج شنبه 5 اسفند 95

روز پنجم اسفندماه هر سال، تمام فضای مجازی و حقیقی پر از تبریکات به جامعه مهندسی می شود. جامعه ای که این روزها اعضای زیادی را در زیر پرچم خود میبیند. دانشجویان فنی و مهندسی در کنار دانشجویان علوم پایه و همچنین الکتریکی سر محله و کارگر شرکت آسانسور و.... همه مهندس هستند. چقدر لذت بخش است به کسی که مهندس نیست بگویی مهندس! قند در دلش آب می شود. روحش شاد می شود! در این بین سرخورده ترین افراد شاید قشر مهندس واقعی جامعه باشند. افرادی که سالهای عمر خویش را پای درس و حساب و هندسه گذرانده اند تا اسم وزین مهندسی را یدک بکشند اما شاید سرخوردگی تنها حاصل آن باشد. بماند که انواع دانشگاه های مختلف با عنوانین عجیب غریب از مجازی تا حقیقی غیرانتفاعی و نیمه حضوری و حضوری و نیمه غیبت و... فقط کارخانه تولید مهندس هستند اما نمیتوان از کنار دانشجویان پر تلاش (فارغ از نام دانشگاه) به راحتی عبور کرد.  بگذریم. تکرار مکررات اغلب خوشایند نیست. روز مهندس علی الخصوص برای مهندسان برق مبارک. مبارک فارغ از اینکه به حال خود رها شده اند. مبارک فارغ از اینکه سالها دروس تئوری خوانده و حال برای ورود به عرصه کار و صنعت بدون تجربه عملی می باشند. یعنی یک شست بزرگ از طرف صنعت به کسانی که روزها و شب های خود را در رویای پیشرفت سپری کرده اند اما سرانجامشان روحیه خراب و یا مهاجرت از کشور بوده است. بله روز مهندس مبارک مهندسان برقی که در ابتدای ورود باهوش تلقی می شدند اما آنقدر درگیر نظام آموزشی اشتباه و بی سامان وزارت علوم گیر افتادند که به حق خود نرسیدند. در کنار آنها وزارت بهداشت و تمام زیر مجموعه های آن روز به روز قدرت گرفتند و سرو سامان بهتر! با نگاهی کلی به واحدهای عملی برق میتوان پی برد که کجای کارند! مهندس برق فارغ التحصیل شده باید بعد از سالها درس خواندن، برای ورود به صنعت (چیزی که حق مسلم و نیاز جامعه است) انواع دوره های مختلف با هزینه های گوناگون را بگذراند و با جمع آوری کوله باری گواهی نامه و رزومه وارد چرخه اقتصادی شود اما در کنار خود پزشکی را میبیند که بعد از فارغ التحصیلی به راحتی دوره گذرانده و بعدش به قولی پول پارو میکند! گاهی بیان واقعیت ها تلخ است  اما چه بپذیریم و چه نپذیریم وجود دارد. میتوان نادیده گرفت اما هستند و به راحتی حس می شوند. به قول دوستی ، مهندسان مانند بدلکاران سینمایی هستند و سایر رشته ها بازیگران آن. جامعه فقط بازیگران را میبیند اما زیباترین صحنه ها از آن بلدکاران می باشد. این چرخه باطل همچنان ادامه دارد و افراد با تحصیلات عالیه در دانشگاه های معتبر مورد شماتت قرار میگیرند که چرا کار بلد نیستند! 

بازهم بگذریم... آینده از آن مهندسان است . مهندسان برق یعنی قشر باهوش جامعه... جامعه ای که دانشجوی سال چهارم برق شریف آن انصراف داده و پزشکی می خواند! شما بشنوید و باور نکنید. اوضاع خوب است و بهتر می شود.

۰ نظر
پوپو

چهارشنبه 4 اسفند 95

1- امشب شبکه مستند داشت زندگی نامه آقای م.ش رو روایت میکرد. یکی از بزرگترین مخترعین داخل کشور که تا لحظه ضبط برنامه بیش از 700 اختراع ثبت کرده بود. مستند جالبی بود و منو مجذوب خودش کرد و فقط میتونم بگم دمش گرم. در کنار اینکه هیچ شبه ای به تلاش و ذهن خلاق ایشون ندارم و اینکه کاملا واقفم بر مسائل مربوط به ثبت اختراع داخلی، سوالی ذهنم رو درگیر خودش کرد. اینکه ایشون 29 سال سن دارند و تمام این اختراعات در طی 10  سال اخیر ثبت شده. واقعا میشه؟ اصلا قصد تخریب نیستا! فقط قضیه ثبت اختراع ایشون منو یاد مقاله دادن این روزهای جامعه علمی کشور میندازه. استاد X در آغاز سال 2017 میلادی 50 مقاله isi و isc ثبت کردند که با پست خطیر دولتیشون ایشون نباید شب ها میخوابیده! از نزدیک هم ایشون رو ببینید بسیار بشاش هستند! جالبه دیگه. یه وقت فکر نکنید شما خدای نکرده خنگ هستید و اینها نوابغ و فضایی! صرفا یه سری معادلات غیرخطی این وسط وجود داره که مثل X2=-1 عجیبه اما توی ریاضی پذیرفتن! شما هم بپذیر و کار خودت رو بکن.


2- میدونی فلسفه دیوار مهربونی چیه؟ اینکه برای نیازمندها لباس (هرچی که میخواد باشه) بذاری و اونا ازش استفاده کنند. یعنی هم آبروشون نمیره و هم اینکه انسان های که کمک میکنند توی بوق و کرنا نمیره کارشون! اما از اونجایی که ما مردم همیشه در صحنه از هرچیز بهترین استفاده رو میکنیم و از اونجایی که کلا وسعت قلبمون همیشه زیاد بوده و هست، دیوار مهربونی در میدان اصلی شهر برپا میکنیم و هرچی لباس داغون و پاره و خراب و خاکی و گریس خورده رو میذاریم برای مستمندان! بعدش هم با غرور به دوستامون میگیم: ریا نباشه ها دست به خیر داریم! تو رو خدا بسه. یکم آدم تر باشیم . یکم واقعا مهربون تر. چیز زیادی نیست!

۰ نظر
پوپو